از زمان های بسیار قدیم ، شیر احترام و هیبت را در انسان ایجاد می کرد. ظاهر باشکوه ، غرش وحشتناک و شجاعت آن مقام پادشاه جانوران را به شیر اعطا می کرد. شیرها با این واقعیت که در خانواده هایی به نام غرور زندگی می کنند از سایر گربه های درنده متمایز می شوند.
شیرها خوش مشرب ترین گربه های درنده هستند. آنها ترجیح می دهند گروهی شکار کنند ، بخورند و استراحت کنند. تعداد غرور شیر می تواند از چهار تا چهل نفر باشد. خانواده با سرپرستی اداره می شوند ، اما شیرها کار اصلی را انجام می دهند. وظایف آنها پرورش فرزندان و شکار است.
رهبر مرزهای قلمرو را مشخص می کند. او با دفاع از خانواده خود ، با مرگ مبارزه خواهد کرد. شیرزنها زنان دیگری را که سعی در پیوستن به غرور دارند ، می رانند. اما درگیری ها اغلب اتفاق نمی افتد ، معمولاً شیرها که بوی قلمرو مشخص شده را گرفته اند ، به پهلو می چرخند.
شکار و استراحت
شکار با هم ، شیرها طعمه ها را بدون مشکل زیادی می کشند. غذای شیرین مورد علاقه شیرها گیاهان غلاف ، غزال ، گورخر ، گوسفند ، حیوانات بزرگ شاخدار است. اما در زمان قحطی ، خانواده حتی از موش و ملخ هم بیزار نیستند.
با ردیابی طعمه ، شیرزنان به آن نزدیک می شوند و در چمن ها یا بوته ها پنهان می شوند. آنها منتظر لحظه مناسب شده اند و با ضربه پنجه ها و گزیدن گردن ، حیوان را مورد حمله قرار داده اند. افراد بیمار یا ضعیف شده اغلب هدف قرار می گیرند. شیرها علاوه بر شکار مستقل ، طعمه های دیگران را می گیرند یا لاشه را برمی دارند.
رهبر بسته اول غذا می خورد. اگر غذای زیادی باشد ، سایر اعضای غرور مجاز به خوردن غذا به طور هم زمان هستند. در غیر این صورت مجبور می شوند که منتظر نوبت خود بمانند. توله شیرهای کوچک آخرین غذا می خورند. برای جلوگیری از محرومیت از غذا ، مرد غالب وعده غذایی را از ابتدا تا انتها دنبال می کند.
شیرها که به اندازه کافی غذا خورده اند ، به سمت سایه حرکت می کنند و با تنبلی به پشت می خوابند ، پنجه های خود را باز می کنند و گهگاه دم خود را می شکنند. برای خلاص شدن از شر حشرات آزار دهنده ، شیرها می توانند روی شاخه های درختان بنشینند و از آنها بالاتر بروند.
احساسات خانوادگی
لوس ها با یکدیگر بسیار دوستانه هستند. آنها پوزه های خود را می مالند ، از اعضای خانواده خود محافظت می كنند و به افرادی كه به دلیل سلامتی خود نمی توانند شكار كنند اجازه می دهند تا غذا بخورند.
نرها در دوران خواستگاری به دوستان زن خود توجه دارند. آنها که همسری برای خود انتخاب کرده اند ، در یک "ماه عسل" پنج روزه غرور را ترک می کنند. تمام این مدت "عاشقان" با هم می گذرانند: آنها بدون فراق راه می روند ، غذا می خورند و می خوابند.
پس از سه ماه و نیم ، ماده باردار راهی مکانی خلوت شده و فرزندان به دنیا می آورد. توله شیرهای نابینا و درمانده متولد می شوند ، در معرض خطر سایر شکارچیان قرار دارند. شیر زن مجبور می شود شکار و مراقبت از توله شیرها را با هم ترکیب کند.
در دو ماهگی ، توله شیرها ، کمی که قوی تر شده اند ، می توانند به غرور بپیوندند. در غیاب مادر ، آنها مجاز به تغذیه از ماده دیگری هستند. شیرزنی که دوباره قادر به شکار در گله باشد ، وقت آزاد بیشتری خواهد داشت که می تواند صرف پرورش و مراقبت از فرزندان شود.
با تغییر قدرت در غرور ، رهبر جدید نه تنها مرد مسلط قبلی ، بلکه تمام فرزندان او را می کشد. این به دلیل تمایل به داشتن توله های خودشان است و ماده ها که مشغول پرورش توله های دیگران هستند ، آماده جفت گیری جدید نیستند.